یه ترکه میره تهران تو ترافیک گیر میکنه میگه هاااا ایول! به این میگن عروسی!
از غضنفر می پرسن: بلندترین برج تهرون کدومه؟ می گه: آزادیه دیگه، معلومه که !!! دو باره می پرسن: پس برج میلاد چی؟ جواب می ده: بابا شما خبر ندارین! اگه برج آزادی لنگ هاشو ببنده، از میلاد هم بلندتره! بهم سر بزن خوشحال میشم بای
امیر علی
سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:59 ب.ظ
انجیر رو به فارسه نشون میدن میگن این چیه؟میگه آلو بود چلوندن تو زعفرون خوابوندن بهش کنجد مالوندن یه چوب بهش چوبوندن تازه شده گلابی
یارو داشت واسه دوستش تعریف می کرد: وقتی من جوون بودم، دوست نداشتم برم جشن های عروسی، چون تمام عمه ها و خاله های پیرم می آمدند پیش من و بهم سیخونک می زدند و می خندیدند و می گفتند «تو نفر بعدی هستی!»، البته بعداً همه شون از این کار دست کشیدن و این درست از وقتی بود که منم همین کار رو عیناً با اونا می کردم، البته در مجالس ختم!*
یه روز یه ترک و یه لر و یه قزوینیه توی یه هواپیما بودن که...................................................!یهویی هواپیماهه سقوط میکنه! این قرار بود جک باشه ولی خب حادثه خبر نمیکنه! ببخشین!
به ترکه میگن پسرت رکورد شکونده. میگه گو خورده من که پولشو نمی دم!
تو مجلس ختم یه بنده خدایی میگن مرحوم وصیت کرده ، سیاه نپوشید.یکی داد میزنه ، مرحوم گه خورده، ما به احترامش میپوشیم.
یک روزی یه ترکه سوار اتوبوس میشه می گوزه همه می خندند ترکه میگه اگر می دونستم این قدر خوش حالی داشتید می ریدم
از یه دانشجویی(رشـتی) میپرسن: شما با چه سهمیه‌ای وارد دانشگاه شدی؟ میگه: بنده افتخار میکنم که فرزند سه تا شهیدم!!!
یه سیب زمینی شوهرش میمیره بند نمیندازه میشه کیوی
از جاسم می پرسن رفتی مکه چطور بود میگه خیلی خوب بود ولی خدا خونه نبود همه توی حیاط ولو بودن
لره جلو دوست دخترش می خوره زمین!میگه حرکت را داشتی؟؟؟
ترکه میمیره شب اول قبر 62 تا فرشته میان بالا سرش میدونی چرا؟ دوتا از فرشته ها سوال میکردن 60 تای دیگه حالیش میکردن
از ترکه می پرسن نظرت راجع به گل چیه میگه:گل خیلی زیباست خوش بو است اصلآ حدیث داریم گل هو والله احد
به خواهر حسین فهمیده میگن چرا با رضا زاده ازدواج کردی؟ مگه ما عادت داریم زیر تانک بخوابیم
به حالم اعتباری نیست تو که خوبی منم خوبم
یه روز چندتا لر داشتن غذا میخوردن. یهو یکیشون ترکید!! بقیه گفتن خوش به حالش سیر شد !!
دختره تو جلسه خواستگاری یه باد صدا دار ازش در میره ، داماد از بس میخنده می افته می میره رو سنگ قبرش می نویسند نسیمی آمد و گلی بر باد رفت
یک ترکه کله اش لای نرده های امامزاده گیر میکنه میگه خدایا غلط کردم منو نخور.
ترکه جلوی یک دختره می افته میگه حرکتو حال کردی؟
یه بار ۲تا گوجه فرنگی داشتن با هم دوا میکردن یهو یه گوجه سبز میپره وست جداشون کنه گوجه قرمزه میگه تو دخالت نکن سید
به ترکه میگن سفر حج چطور بود میگه خوب بود خیابوناش تمیز برجاش بلند ماشینا همه اخرین مدل یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم
زهرا
غضنفر یه سگ لنگ داشته دزد میاد خونش سگو میندازه تو فرغون دنبال دزده میکنه
ترکه میره سربازی دور کلاش قرمزی
دو نفرو میخواستن دار بزنن.به اولی میگن آخرین خواستت چیه؟ میگه میخوام خانوادمو ببینم.به دومی میگن تو چی؟ میگه نذارید خانوادشو ببینه
سلااااااااام خوبی؟
باحال بودن
اینم جوک من:
یه ترکه میره تهران تو ترافیک گیر میکنه میگه هاااا ایول!
به این میگن عروسی!
از غضنفر می پرسن: بلندترین برج تهرون کدومه؟ می گه: آزادیه دیگه، معلومه که !!!
دو باره می پرسن: پس برج میلاد چی؟
جواب می ده: بابا شما خبر ندارین! اگه برج آزادی لنگ هاشو ببنده، از میلاد هم بلندتره!
بهم سر بزن خوشحال میشم
بای
انجیر رو به فارسه نشون میدن میگن این چیه؟میگه آلو بود چلوندن تو زعفرون خوابوندن بهش کنجد مالوندن یه چوب بهش چوبوندن تازه شده گلابی
اگه گفتی وقتی خدادومین افریقایی رو افرید چی گفت ؟گفت :اوه اینم سوخت
دل بستن مثل پرت کردن یک سنگ تو دریاست اما دل کندن مثل پیدا کردن همون سنگه.
ما هو لزوم آقول للناس اغلیم
هو یدری ان صمتی دلیل لغلأته
یه روز به یه ترکه اس ام اس می دن زنتو دزدیدیم می گه لطفا اس ام اس تکراری نفرستین
یارو داشت واسه دوستش تعریف می کرد: وقتی من جوون بودم، دوست نداشتم برم
جشن های عروسی، چون تمام عمه ها و خاله های پیرم می آمدند پیش من و بهم
سیخونک می زدند و می خندیدند و می گفتند «تو نفر بعدی هستی!»، البته بعداً
همه شون از این کار دست کشیدن و این درست از وقتی بود که منم همین کار رو
عیناً با اونا می کردم، البته در مجالس ختم!*
ریزش موی خود را به دست خدا بسپارید (شامپو یدالله)
یه روز یه ترک و یه لر و یه قزوینیه توی یه هواپیما بودن که...................................................!یهویی هواپیماهه سقوط میکنه!
این قرار بود جک باشه ولی خب حادثه خبر نمیکنه!
ببخشین!
رشتیه کتاب چاپ میکنه اولش مینویسه تقدیم به پدرم که دوست بابام بود
یادته زیر گنبد کبود ، تو بودی و کلی آدمای حسود ؟
تقصیر همون حسوداست که حالا ، هستی ما شده یکی بود یکی نبود . . .
تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد ، مطمئن باشی که از طرفه ایرانسله !
یک روز یک ترکه با بچه اش میره دزدی صاب خونه می بینتشون می گه کرخر بچه اش می گه بابا تو همینجا وایسا با من بود