فقط اس ام اس و جوک

اس ام اس عاشقانه,خنده دار,آموزنده,سرکاری,مناسبتی

فقط اس ام اس و جوک

اس ام اس عاشقانه,خنده دار,آموزنده,سرکاری,مناسبتی

اس ام اس و جوک از همه چی ۴


لره و ترکه شطرنج بازی میکردن - شاه دغ مرگ میشه !!!

 

زندگی سه تا پیچ داره

تولد

عشق

مرگ

سر پیچ دوم منتظرم باش تا پیچ سوم همراهیت کنم

 

سنگینی باری که خدا بر دوش ما میگذارد انقدر زیاد نیست که کمرمان را خرد کند

انقدر است که ما را برای دعا به زانو دراورد


 

 

ای اس ام اس برو پیش اونی که دارم بهش فکر می کنم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

یه دونه بزن تو سرش برگرد بیا با هم بهش بخندیم


 

.

.

.

.

.

.

شستت حال اومد؟؟؟؟ 


 

ادامه مطلب ...

اس ام اس و جوک از همه چی ۲

 
هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!  


********************************************* 


قاضی دادگاه، آدم شیادی که مال مردم را بالا می کشید محکوم کرد که روی الاغ سوار کنند و در همه جای شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم کلاشی است و کسی به او پول ندهد.
در پایان روز صاحب الاغ از او کرایه خواست.
یارو با پوزخند گفت: مرد حسابی! خودت از صبح تا حالا داری فریاد می زنی که من پول مردم را بالا می کشم، حالا با چه امیدی از بنده کرایه الاغت را مطالبه می کنی؟!  

********************************************* 

شخصی که خیلی ادعای پهلوانی می کرد رفته بود خون بده. وقتی کیسه خون را آوردند که خونش را بگیرند.
به پرستار گفت: آبجی! کیسه چیه؟ لوله بیار که به همه خون برسه.
ولی بعد از اینکه یک کیسه خون داد از حال رفت و 4 تا کیسه خون بهش زدند تا به هوش بیاد.
وقتی به هوش آمد، بدون اینکه به روی خودش بیاره به پرستار گفت: دیگه کسی خون نمیخواد؟!  

********************************************* 

می گویند یک روز جرج بوش با لباس غواصی به عمق 200 متری اقیانوس رفته بود.
یک کوسه به طرفش آمد و از او پرسید: ببخشید! شما آقای بوش رئیس جمهور آمریکا هستید؟
بوش با تعجب پاسخ داد: آره، ولی تو از کجا مرا شناختی؟
کوسه خندید و گفت: آخه دیدم به جای کپسول اکسیژن، کپسول آتش نشانی به پشتت بسته ای!!  

********************************************* 

به شخصی گفتند: زود باش زود باش جشن عروسی شروع شده.
گفت: به من چه؟
به او گفتند: عروسی پسر خودت است.
طرف به یارو گفت: پس به تو چه؟!  

********************************************* 

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.  

********************************************* 

یه روز یکی می خواسته سوار آسانسور بشه میبینه اونجا نوشته: ظرفیت 12 نفر.
میگه: ای وای خدا! حالا اون 11 نفر رو از کجا بیارم!؟ 

********************************************* 

یارو به شاگردش میگه: قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه.
شاگرد میره عقب ماشین، میگه: کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کار نَمیکنه...!  

********************************************* 

مسافر به مدیر هتل: "آقا اتاق من پر از مگس است!"
مدیر هتل:"نگران نباشید یک ساعت دیگر وقت ناهار است همه ی آنها به رستوران هتل می آیند."  

********************************************* 

گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.
یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.
گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!  

********************************************* 

معلم تاریخ: آهای… تو که با اون قد بلندت ته کلاس وایسادی و بر و بر منو نگاه میکنی بگو ببینم اسکندر مقدونی کی بود؟
طرف: نمیدونم.
معلم تاریخ: کی ناصرالدین شاه را کشت؟
طرف: نمیدونم.
معلم تاریخ: پس تو با این وضعت چطوری میخوای امتحان تاریخ بدی؟
طرف: من که نمیخوام امتحان بدم من اومدم بخاری کلاس را تعمیر کنم.  

********************************************* 

یه دهاتیه پا میشه میاد تهرون میره سوار تاکسی میشه میگه در بست. راننده هم قبول میکنه.
وقتی میاد پیاده شه یه ده تومنی میزاره کف دست راننده و میره.
راننده داد میزنه: آقا…بقیه ش؟؟؟
دهاتیه میگه: بقیه ش مال خودت!!!  

********************************************* 

یارو تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، یارو میگه: بچه ها در رین صاحابش اومد!  

********************************************* 

وسط شهر یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش، ‌زخم و می‌شدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌کنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن.
یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه، ‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا می‌کشن..آفرین!
یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌ آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی سر حال می شن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!‌
یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب می‌کنن،‌ میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک همه بیمارستانها یک چاههای زیادی حفر می کنیم!  

********************************************* 

روزی ملا به در خانه ی همسایه رفت و از او درخواست یک دیگ را نمود. همسایه ظرف را داد.
بعد از چند روز بعد ملا دیگ را به همراه یک دیگچه آورد.
همسایه با تعجب پرسید که دیگچه دیگر چیست؟
ملا پاسخ داد که دیگ یک دیگچه زایید و همسایه با خوشحالی پذیرفت.
چند روز بعد دوباره ملا دیگ را درخواست کرد همسایه به امید زاییدن دیگ، دیگ را به او داد و مدتی گذشت و ملا دیگ را نیاورد.
همسایه برای دریافت دیگ خود را به در خانه ی ملا رسانید و دیگ خود را درخواست کرد.
اما ملا با گریه پاسخ داد که دیگ مُرد.
همسایه با تعجب پرسید مگر دیگ می میرد؟
ملا گفت: این بار هم مانند بار قبل دیگ در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!!!!! 

********************************************* 

یک روز یکی دو تا دزد می گیره زنگ می زنه به 220  

********************************************* 

غضنفر داروخونه داشته، یک روز جلو در مغازه بزرگ مینویسه: سوسک کش جدید رسید.
بعد یک مدت یکی میاد تو داروخونه میگه: ببخشید، جریان این سوسک‌ کش جدید چیه! این خونه ما رو سوسک گرفته!
غضنفر میگه: این دارو خیلی جدیده و بازدهیش هم تضمینیه شما این دارو رو میریزید تو یک قطره چکون، بعد کشیک میکشید تا سوسکها رو بگیرید هر سوسک رو که گرفتید، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازین دارو میچکونید، بعد از یک مدت سوسکها کور میشن و خودشون از گشنگی میمیرن .
یارو میگه: خوب آخه اگه سوسکها رو بگیریم که همونجا درجا می‌کشیمشون.
غضنفر میره تو فکر، بعد یک مدت میگه: آره خوب، ازون راهم میشه !!  

********************************************* 

یکی: راستی راستی این دفعه رفتم تست بازیگری دادم و قبول شدم میگین چجوری . بخونین.
کارگردان گفت:نقشش خیلی کوتاهه ها فقط همین صحنه.
گفتم:عیبی نداره!
گفت:پول نمیدیما!
گفتم:عیبی نداره!
گفتم:دیالوگ چی؟
گفت: خودتو نشون نمیدیم!
تو میری پشت یه دیوار بعد یک گلدون میوفته اونور و تو میگی:آخ.
گفتم: بلند بگم.
گفت:مهم نیست صدات هم بعدآ دوبله میشه!!! 

********************************************* 

آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده،‌ هی داد میزده: help me, hellllp!
یکی از اونجا رد میشده میگه:‌ احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی.  

********************************************* 

شخصی به حمام رفت بدون اینکه موهایش را خیس کند به آن شامپو زد.
از او پرسیدند چرا این کار را کردی؟
جواب داد آخه رو شامپو نوشته شده بود برای موهای خشک.  

********************************************* 

 از زرنگی می پرسن دو دوتا میگه چهارتا برای جایزه بهش چهارتا گردو می دن.
یه روز دیگه ازش می پرسن دو دو تا می گه یه گونی.  

********************************************* 

بابای یکی میمیره، مجلس ختمش رفیقاش همه میان بهش تسلیت میگن.
بنده خدا خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، ‌شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران می‌کنم!  

********************************************* 

روزی از یک چوپان می پرسند:این همه چوپانی کردی رو اخلاقت تاثیر نگذاشته؟
می گه:نع...نع..نع!!!  

********************************************* 

از آقای خیابانی میپرسن: به نظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره، به کره و چین هم حمله کنه تکلیف ایران چی میشه؟
خیابانی میگه: چی میشه نداره که، ایران میره جام جهانی!  

********************************************* 

اولی:به نظر تو موقع تشیع جنازه جلوی تابوت باشی بهتر است یا پشت تابوت؟
دومی:فرقی نمی کند فقط باید سعی بکنی داخل تابوت نباشی.  

********************************************* 

یوسف دوان دوان به دفتر مدرسه وارد شد و گفت آقای ناظم کمک کنید الان نزدیک به نیم ساعت است که پرویز با بردارم دعوا می کند و داره اون رو میزنه .
ناظم در حال خروج از پرویز پرسید:چرا زودتر نیامدی بگویی؟
پرویز سری خاراند و گفت:اخه تا الان داداشم داشت اونو میزد.  

********************************************* 

یه روز به یه مرد یه اسب می دن که برای اولین بار اسب سواری کنه اون هم بدون زین خلاصه مرد سوار اسب میشه و اسب همینطور که یورتمه می ره مرد به طرف عقب سر می خوره تا اینکه پس از مدتی به انتهای اسب (دم اسب) می رسه.
ناگهان داد می زنه: این اسب تموم شد یکی دیکه بیارین!!! 
 
********************************************* 

یکی رفت انگلیس. صبح پاشد با زنش رفت بیرون توی خیابون.
یه مرده از کنارشون رد شد و گفت: «گود مورنینگ سر». اون جواب داد: «سر مورنینگ گود»!
زنش پرسید اوا آقا جعفر چی شد؟
گفت هیچی! این یارو انگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام»  

********************************************* 

یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.
تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟
میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.
میپرسه فرقش چیه؟
میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.
خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.
یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟
میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!  

********************************************* 

به یکی میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟
می گه: راهنمام گیر کرده!!  

********************************************* 

یکی کولرش خراب میشه، به بچه هاش می گه: مگه نگفتم 4 نفری جلو کولر نشینید. 
 
********************************************* 

دو نفر میرن تهران یک فولکس قورباغه ای میخرن، برمیگردن طرف شهرشون.
نزدیکای شهرشون یهو فولکسه خاموش میشه، هرکار میکنن دیگه روشن نمیشه. یکیشون برمیگرده به اون یکی میگه: برو نگاه کن ببین ماشین چه مرگش زده.
اون یکی درِ کاپوتو باز میکنه، یک نگاه میکنه با تعجب میگه: بیا که ماشین موتور نداره!
خلاصه اولی پیاده میشه میاد یک نگاه میندازه، میگه: برو از صندوق عقب ابزار بیار، خودم درستش میکنم!
اون یکی میره درِ صندوق عقب رو وا میکنه، یهو داد میزنه: بیا که از تهران تا اینجا دنده عقب اومدیم. 

 
********************************************* 

یکی دکتر آزمایشگاه بود و روی یه مگس داشته آزمایش میکرده یه روز بالهای مگس رو ازش جدا میکنه بعد به مگسه میگه بپر! مگسه نمیپره برای بار دوم و سوم تکرار میکنه که بپر! ولی مگسه نمی پریده ! در آخر نتیجه آزمایش رو اعلام میکنه: که اگر بالهای مگس را از تنش جدا کنید گوشهایش نیز کر میشود ! 
 
********************************************* 

به یه مرده میگند: ماشینت چه رنگیه ؟
میگه:نوک مدادی.
میگند:دروغ نگو ماشینت قرمزه!
میگه مگه نوک مداد قرمز نداریم!!!  

********************************************* 

یه روز یه بنده خدایی همه چراغ قرمزا رو پشت سر هم رد میکنه و به هشدار پلیسم هیچ توجهی نمیکنه.
بالاخره پلیس تعقیبش میکنه و یه جایی نگهش میداره.
ازش میپرسه چرا پشت چراغ قرمزا واینمیسادی و همه شونو رد میکردی؟
میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی چراغ دومو رد میکنی رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست!  

********************************************* 

یکی می میره میره اون دنیا . ازش میپرسن میری بهشت یا جهنم ؟
نگاه می کنه به جهنم می بینه دار و درخت و آب و بلبل و همه چیز مرتبه. میگه میرم جهنم .
تا درو باز می کنن می بینه شعله های آتیش از همه جا بلند شده . شاکی میشه میگه این که این طوری نبود .
میگن یه مدت کسی نیومده بود رفته بود رو screen saver.  

********************************************* 

یارو داشته تو اتوبان 180 تا سرعت میرفته، افسره جلوشو میگیره.
بهش میگه: شما گواهینامه دارین؟
یارو میگه نخیر!
میگه: کارت ماشین چی؟
مرده میگه: دارم ولی مال خودم نیست، مال اون بدبختیه که جسدش تو صندوق عقبه!
افسره کف میکنه، میره سریع به مافوقش گذارش میده.
خلاصه بعد از یک ربع سرهنگ مافوقش میاد.
از مرده میپرسه: آقا شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین؟!
یارو میگه: چرا قربان، بفرمایین! دست میکنه از تو داشبرد گواهینامه و کارت ماشین رو درمیاره، میده خدمت سرهنگ.
سرهنگه میگه: میتونم صندوق عقب ماشینتونو بازرسی کنم؟
یارو میگه: خواهش میکنم، بفرمایید سرهنگه میره در صندوق عقب رو باز میکنه میبینه اونجا هم خبری نیست.
برمیگرده به مرده میگه: ولی زیردست من گزارش داده که شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه!
یارو میگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون که مشاهده کردین. به خدا این افسره عقده ایه! دوست داره بیخودی به ملت گیر بده! لابد بعدشم گفته که من داشتم ...  

********************************************* 

یه هواپیما تو قبرستون سقوط میکنه، فردا رادیو میگه: شب گذشته یک فروند هواپیمای توپولوف در حومه شهر سقوط کرده و تا این لحظه 34513 جسد کشف شده! عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان همچنان ادامه دارد!  

********************************************* 

یکی میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی اون که قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، اون میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسمه من پروانه‌ست نه آهو. اون میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوون حیوونه دیگه  

********************************************* 

یکی 10 تومن میندازه تو صندوق صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده،‌ یک ماشین میزنه بهش، درب و داغونش میکنه. همون وقت یک بابای دیگه‌ای داشته یک پولی مینداخته تو همون صندوق، ‌اون با حال زار پامیشه، ‌میگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه!
********************************************* 

دو نفر میرن یک رستوران کلاس بالا، ‌دو تا کوکا سفارش میدند‌، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، ‌شروع می‌کنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ‌ببخشید،‌شما نمی‌تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. اونا یک نگاهی به هم می‌کنند، ‌ساندویچاشونو باهم عوض می‌کنند!  

********************************************* 

یه جایی جشن بوده، یکی همینجوری میره تو و شروع میکنه به رقصیدن و بخور بخور. یکی ازش میپرسه: ببخشید! شما رو کی دعوت کرده؟ اون میگه: من از خونواده عروسم. یارو میگه: ببخشید، ولی اینجا جشن تولده!  

********************************************* 

تلویزیون داشته گل خداداد عزیزی رو به استرالیا نشون میداده، یکی تماشا می‌کرده. دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن، یکی شاکی میشه، میگه: ‌حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگیردش!  

********************************************* 

یکی میفته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا می‌گیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. اون هم یه چاقو ور میداره می‌گذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه ‌قایقتونو سوراخ میکنم! 

 
********************************************* 

یکی با زنش دعواشون شده بوده، ‌با هم حرف نمی‌زدند. زنش وقتی شب میره بخوابه، یک یادداشت برایش می‌گذاره که: منو فردا ساعت 6 بیدار کن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا میشه، ‌می‌بینه شوهرش براش یک یادداشت گذاشته که: پاشو زن! ساعت شیشه!  

********************************************* 

یکی با ماشین میره تو دره، بهش میگن: چی شد بابا؟ چرا افتادی تو دره؟ میگه: والله ما داشتیم تو جاده با ماشین میرفتیم، هی جاده پیچید، من پیچیدم، ‌دوباره جاده پیچید، باز من پیچیدم،‌ یهو جاده پیچید، من نپیچیدم!  

********************************************* 

یکی تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی، پول دادی، قیافه دادی، خانواده خوب دادی...فقط ازت یه چیز دیگه میخوام..اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! یکی از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ خودم میرم! 
 
********************************************* 

- ببینم شما چند سال دارید؟
- ۹۷ سال.
- خب خانم چند سال دارند؟
- ۹۵ سال.
- و شما در این سن تقاضای طلاق کردید؟
- راستش قصد داشتیم خیلی زودتر از اینها این کار رو بکنیم اما خانم گفت بچه ها کوچکند بگذار بزرگتر بشوند بعدا"...!!!  
 اس ام اس خنده دار,اس ام اس سرکاری,اس ام اس خنده,اس ام اس جدید,اس ام اس قشنگ,اس ام اس روز,اس ام اس این ماه,اس ام اس تاپ,مسیج خنده دار,پیامک خنده دار,پیامک سرکاری,پیامک جدید,مسیج سرکاری,مسیج جدید,sms,

اس ام اس و جوک از همه چی ۱

یه آبادانیه با یه فرانسویه راه میرفتن، فرانسویه می گه: ما ایفل رو ۱ ماهه ساختیم، فلان جا رو ۲ ماهه، خلاصه، هی گفت و گفت تا این که آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!

*********************************************

از یکی میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ یکی انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست

*********************************************

آبادانیه میخواسته بره خواستگاری، دیرش شده بوده حواسش پرت میشه شلوارش رو پشت و رو میپوشه و با عجله میدوه تو خیابون، یهو یک ماشین میاد میزنه درازش میکنه وسط خیابون. رانندهه میاد بالا سرش، میگه: طوریت که نشده؟ آبادانیه یک نگاه به سر تا پاش میکنه، چشمش میافته به شلوارش، میگه:

چی چیو طوری نشده، ولک زدی حسابی پیچوندی

*********************************************

آرداواس بعد بیست سال از آمریکا برمیگرده ایران و یک ساندویچ فروشی میزنه. روز اول، یکی میاد میگه: قربون دستت، یک ساندویچ سوسیس بده. آرداواس که هنوز خوب از حال و هوای دیار کفر درنیومده بوده، میپرسه: "تو گو" بدم؟ یکی شاکی میشه، میگه: نه مرتیکه، تو نون بده!

*********************************************

یکی تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. راننده قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، او یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه اونو رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجو بهش میتوپه که: مرتیکه خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! طرف میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم

*********************************************

یکی رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. یکی یه خرده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟

*********************************************

یکی ساعت سه نصفِ شب زنگ میزنه صدا و سیما، میگه: ببخشید آقا به نظرِ شما الان آقای خامنه‌ای خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی احتمالاً باید خواب باشن. یکی میگه: معذرت میخوام؛ ولی آقای رفسنجانی چی، ایشون هم خوابه؟ یارو میگه: نمیدونم ولی یحتمل ایشون هم خواب باشن. یکی میگه : ببخشید ولی آقای احمدی نژاد چی؟ یارو میگه:باید خواب باشن . یکی میگه: پس دمت گرم حالا که همه اینا خوابن یه شو هندی بذار حال کنیم

*********************************************

عملیه شب جمعه‌ نشسته بوده تو حیاط واسه خودش بساط میزونی جور کرده بوده و تو حال بوده، که یهو یک توپ از آسمون میاد میزنه بساط منقل و وافورش رو به گند میکشه. خلاصه بدبخت صاب وافور همینجوری هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرین یکرده که یهو صدای زنگ در بلند میشه و حالا زنگ نزن کی زن! جناب عملی با هزار بدبختی، خودشو میرسونه دم در، میبینه پشت در یک بچه ده-یازده ساله واستاده، هی داد میزنه: توپم...توپم! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: ای بی ظرفیت! بابا خوب منم توپم... دیگه نمیام کاسه کوزه مردم رو بهم بزنم که

*********************************************

یکی میره قنادی، میگه: ببخشید کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو میگه: نخیر نداریم. فردا دوباره یکی میاد، میپرسه: شرمنده، کیک هفتاد طبقه دارید؟ باز قناده میگه: نخیر نداریم. خلاصه یک هفته تمام هر روز کار یکی این بوده که بیاد سراغ کیک هفتاد طبقه بگیره و قناده هم هرروز جواب میداده که نداریم. آخر هفته قناده باخودش میگه این بابا که مشتری پایس... بگذار یک کیک هفتاد طبقه براش بپزیم، یک پول خوبی هم شب جمعه‌ای بزنیم به جیب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو میگذاره یک کیک خوشگل هفتاد طبقه ردیف میکنه. شنبه اول صبح یکی میاد، میپرسه: ببخشید، کیک هفتاد طبقه دارید؟! یارو با لبخند بر لب میگه: بعله که داریم، خوبشم داریم! یکی میگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بیست چهارش به ما بده

*********************************************

بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن میمیره، علی میره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاریخ و امضا هم پول نمی‌گیریم. علی می‌گه بنویس: بهمن تیر خرداد مرداد !

*********************************************

آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده که: ولک تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام کن! خلاصه اونقدر التماس میکنه، تا آخر آرنولد قبول میکنه. فرداش آبادانیه داشته با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون ‌چرخ میزده، یهو ارنولد میاد میگه: سلام عبود! آبادانیه میگه: اَاه‌ه‌ ... باز این سیریش اومد!

*********************************************

معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت...

*********************************************

در نیویورک خانم مستر اسمیت رفت پیش وکیل دادگستری و گفت: من می‌خوام از شوهرم طلاق بگیرم. وکیل گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهید تا ترتیب کارتان را بدهیم. خانم گفت: زکی! 500 دلار می‌گیرند که او را بکشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟

*********************************************

سه نفر به جزیره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در دیگ آب جوش انداختند. کمی بعد در اولین دیگ را برداشتند دیدند اولی از ترس مرده. در دیگ دومی را برداشتند دیدند از ترس بیهوش شده. در دیگ سوم را برداشتند، یکی که توی دیگ بود، در حالی که بدنش را مالش می‌داد گفت: ببخشید روشور دارید؟

*********************************************

شنیدم مادرت به رحمت خدا رفته؟ آره! مگه بیماریش چی بود؟ سرماخوردگی. یعنی بر اثر سرماخوردگی فوت کرد؟ آره، آخه وسط خیابون یهو عطسه‌اش میگیره، تا می‌ایسته عطسه کنه یه ماشین بهش می‌زنه!

*********************************************

یک بنده خدایی لنگ بوده و روی کشتی هم کار می کرد هروقت از سرکارش می آمده تمام بدنش خیس بوده زنش باهاش دعوا می کنه این چه وضعیه تو چرا هر وقت می آیی همه لباسهایت خیس است

بنده خدا می گه هروقت کشتی را نگه می دارند می گویند لنگرو بندازید و من برمی دارن می ندازن تو دریا

*********************************************

یک ایرانی با یک خارجی ازدواج می کنند خارجی اسمش بیل هست مرند رستوران مادر دختر زنگ میزنه می گوید چکار می کنی میگه دارم با بیل غذا می خورم می گه وای خدا مرگم بده قاشق نداشتی با بیل غذا میخوری

*********************************************

غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!

*********************************************

یکی مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد

*********************************************

چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم

*********************************************

یکی چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. یکی میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، یکی یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده

*********************************************

یکی 15 سال به یه مورچه یاد می ده با چوب غذا بخوره مورچه رو می یاره تو میدون که به مردم نشون بده همه دور تا دور وایساده بودن نگاه می کردن . یکی از اونجا رد می شه می بینه همه عقب وایسادن مورچم وسطه می ره با پا موچه رو له می کنه می گه: اخه مورچم ترس داره؟!!!

*********************************************

یکی از زمین و زمان گله می کرده می گه: چه دنیای بدی شده ادم نمی تونه به هیچ کس اعتماد کنه از صبح تا حالا از 10نفر ساعت پرسیدم هر کدوم یه چیز می گن نمی دونم حرف کدوم رو باور کنم؟

*********************************************

یکی تو استادیوم بوده داشته فوتبال نگاه می کرده هی می گفته عجیبه واقعا غجیبه.می گن چی عجیبه؟ می گه: 100هزار تماشاچی 22تا بازیکن 3تا داور .می گن خوب چیش عجیبه؟ می گه گنجشکه همه رو ول کرده ریده رو سر من!!!

*********************************************

زن و شوهری به سینما رفتند. در اواخر فیلم، زن، شوهرش را صدا زد و گفت: این کسی که بغل دست من نشسته از اول فیلم تا حالا خواب است. مرد با ناراحتی جواب داد: به درک که خواب است. حالا چرا منو از خواب بیدار کردی؟

*********************************************

دو نفر در طول مهمانی کنار هم نشسته بودند و در طول دو ساعت یک کلمه هم با هم حرف نزدند پس از دو ساعت یکی از آنها به دیگری گفت: پیشنهاد می‏کنم حالا در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم!

*********************************************

یکی با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. یکی یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. او میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

*********************************************

یکی کارت تلفن میخره، عجالتاً اول میده پرسش کنن

*********************************************

به یکی میگن تا حالا موز خوردی؟ میگه: آره ، همون که هستش یک وجبه؟

*********************************************

مشتری: آقا چرا دیگه می‌خواهی توی حلقم را کیسه بکشی؟ دلاک: آخه خودتون گفتین

گلوتون چرک کرده!
ادامه مطلب ...

اس ام اس و جوک از همه چی ۳

آنقدر دوستت دارم...از این روست که مکافاتت میکنم

من خسته ترین واژه ملموس غروبم ,

کاش در این وسعت سبز یک نفر درد مرا می فهمید 


------------------------------------------------ 


ترکه رفته بود زیارت امام رضا .

 بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سینه اش گذاشت

و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی .

 نیگاه کرد ، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر! 


----------------------------------------------- 


یک روز به مرده میگن اگر بهت یک ماشین مدل بالا بدن چکار میکنی

میگه لاستیکاشو باز میکنم لاستیک بازی میکنم  


--------------------------------------------- 


رشتیه میگن زنت چند ما حامله است میگه:زنم..؟!حمید...؟ 


--------------------------------------------- 


رشتیه دعا می کنه که حق به حق دار برسه .....

 صبح که از خواب پا می شه می بینه که هیچ کدوم از بچه هاش نیستن 

 --------------------------------------------- 


چی بگم دفعه اول تو کوچه دیدمش گفت داداشی میای بازی کنیم؟

بعده اینکه بازیمون تموم شد گفتی تو بهترین داداشه دنیایی،

وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشام همش اونو میدید

و میخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم دوسش دارم

اما اون گفت تو بهترین دادشه 


------------------------------------------- 


دنیایی وقتی ازدواج کرد من ساقدوسش بودم بازم گفت

 تو بهترین دادشه دنیایی و وقتی مرد من زیره تابوتشو گرفتم

مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه میگفت

 تو بهترین دادشه دنیایی چند وقت بعدی وقتی دفتره خاطراتشو خوندم دیدم

نوشته عاشقت بودم دوست داشتم اما میترسیدم بگم

برا همین میگفتم تو بهترین دادشه دنیایی 


------------------------------------------ 


هرچه گشتم در این شهر نبود اهل دلی که بداند غم دلتنگی وتنهایی ما ...!  


------------------------------------------ 


به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت،

 به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!  


------------------------------------------ 


هیچکس تنهایی ام را حس نکرد...لحظه های ویرانم را حس نکرد..

در تمام لحظه هایم هیچکس وسعت حیرانم را حس نکرد ...

آن که سامان غزلهایم از اوست بی سروسامانیم را حس نکرد چرا 


----------------------------------------- 


تا توانی رفع غم از خاطری غمناک کن

 در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن 

 اونیکه یار تو بود اگه غمخوار تو بود

 قلبشو پس نمی داد دل به هر کس نمی داد 


---------------------------------------- 


دستانت را به من بده و سعی کن تا بفهمی که من چقدر به تو احتیاج دارم

 به تو و به عشقی که به آن ایمان دارم...

 ولی افسوس آسمان نمی بارد تا این تن غبار آلود را بشوید و ببرد با خود به دیار دوست 


---------------------------------------- 


خداوندا من در کلبه ی حقیرانه ی خود چیزی دارم

که تو در عرش کبریایی خود نداری .

 من چون تویی دارم و تو چون خود نداری 


--------------------------------------- 


همیشه غمگین ترین و رنج آور ترین لحظات زندگی آدم

توسط همون کسی ساخته می شه که شیرین ترین و به یاد موندنی ترین لحظات

 رو برای آدم میسازه و من وقتی ما می شه که بخوایم.

 پس بی خودی با حروف بازی نکن بدان که قلب من هم شکسته

بدان که روحم از همه دردها خسته شده.

 این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد.

 بس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام 


----------------------------------------

Pakkone tahe etod mesle eshgh o dust dashtane , ya enghadr azash estefade mikoni ke tamam mishe ya delet nemiyad azash estefade koni ta gom mishe
------------------------------------------

Torke sare 4rah mizane be ye B.M.W , ba gerye o zari mibakhshanesh...Sare 4rahe ba'di baz mizane be hamoon B.M.W , dastesho miare biroon o mige : MANAM,BORO
----------------------------------------- 


عاشقانه***می خورد بر سقف قلبم***یاد ایام تو داشتن***

می زند سیلی به صورت***باورت شاید نباشد***مرده است قلبم ز دستت***

فکر آنکه با تو بودم***با تو بودم شاد بودم***توی دشت آن نگاهت***

گم شدن در خاطراتت 


--------------------------------- 


ترکه می ره دزدی تفنگو می ذاره پشت گردن یارو می گه

تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت 


--------------------------------- 


گاهی آدم میشکنه.. زخمایی هست که تقصیر هیچ کس نیست ،

ولی جاشون میمونه،تا خیلی! 


-------------------------------- 


شب عروسی یه زوج ترک.. فامیل عروس:

 سبد سبد گل یاس ...عروس ما چه زیباست... فامیل داماد:

 گونی گونی پشکله ...عباس علی خوشگله  


--------------------------------- 


کسانی که به طرف عقربه های ساعت امضاء می کنند ،انسانهای منطقی هستند

 2- کسانی که بر عکس عقربه های ساعت امضاء می کنند ،

دیر منطق را قبول می کنند و معمولاً غیر منطقی هستند .

 3- کسانی که از خطوط عمودی استفاده می کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند .

 4-کسانی که از خطوط افقی استفاده می کنند انسانهای منظمی هستند .

5- کسانی که با فشارامضاء می کنند ، در کودکی سختی کشیده اند 


--------------------------------- 


گر چه بی تو زندگی آهنگ زیبایی ندارد می روم چون عشق من در قلب تو جایی ندارد  


-------------------------------- 


واسهء شکستن یه دل فقط یه لحظه وقت می خوای...

اما واسه اینکه از دلش در بیاری شاید هیچ وقت فرصت نداشته باشی ...  


-------------------------------- 


رو آدرس چند خط بالاتر کلیک کردی نکردی...چون ویروسه 


-------------------------------- 


به تو تکیه کردم پشتمو خالی کردی...تو رسم دل شکستنو بد جوری حالی کردی 


------------------------------- 


عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست

تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست

 عاشقی مقدورهر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست 


------------------------------ 


عمراً اینارو بدونی

.......

 1- توماس ادیسون از تاریکی وحشت داشت

 2- صدای اردک اکو ندارد

 3- چشمهای شتر مرغ از مغزش بزرگتر است

4- مورچه ها نمی خوابند

5- الفبای مردم هاوایی 12 حرف دارد

6- کد کشور روسیه 007 است

 7- اگر سر سوسک را قطع کنند برای چند هفته زنده می مینند

 8- ارتفاع برج ایفل در سرما و گرما بر اثر انقباض و انبساط 

16 سانتی متر تغییر میکند

 9- آدامس توسط یک فرمانده جنگی اختراع شد  


-------------------------------- 


یه مرغه به اون یکی مرغه میگه: دیدی بدبخت شدم،

 تو کیف دخترم پرخروس پیدا کردم. دوستش میگه:

 اینکه چیزی نیست، من تو کیف دخترم تخم مرغ پیدا کردم 


-------------------------------- 


دختر و پسره داشتن با هم قایم باشک بازی میکردند ،

 دختره به پسره میگه تو چشم بگذار اونوقت من میرم قایم میشم ،

 اگه تونستی منو پیدا کنی بغلم کن و بوسم کن ،

 اگه هم نتونستی منو پیدا کنی من زیر راه پله قایم شدم 


---------------------------------

ازش پرسیدم چقدر دوستم داری؟ گفت به اندازه شکوفههای بهاری.

 و چه راست میگفت چون شکوفههای بهاری مهمون دو روز بودن 


--------------------------------- 


یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه

 اون رو تو قلبم قایم کردم

اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم رو می شکنی 


------------------------------------- 


سلام من به شما تبریک میگم شما آدم خوش شانسی هستید

 شما برنده ی یک عدد دوست پسر با کیفیت dvd شدید مبارکتون باشه! 

 

********************************************* 


سرمایه ی عمره آدمی 1 نفس است و اون 1 نفس از برای 1 هم نفس است.

 گر نفسی با نفسی هم نفس است اون 1 نفس از برای 1 عمر بس است 


********************************************* 


سنگه بزرگ نشانه ی ریزش کوهه

......................

آدم بد شانس دم دریا میره تابلوی شنا ممنوع رو می بینه

......

آشپز که 2 تا شد یادشون میره غذا درست کنند

......

خواستگار رو از در راه نمیدادند با اینترنت به خواستگری میرفت

........!  


********************************************* 


برای هزارمین بار پرسید: تاحالا شده من دلت رو بشکنم ؟

منم برای هزارمین بار به دروغ گوفتم: نه. هیچ وقت


********************************************* 


نمیدانم آسمان چگونه است و زمین چه سان که در هر چه مینگرم تو را میبینم،

 نمیدانم به چه می اندیشم که روز هست خود را از یاد برده ام ،

 تنها چیزی که میدانم این است که هر چه دورتر میروی یادت نزدیک تر میآید

 و هر چه کمتر تو را میبینم نقشت بیشتر در دلم مینشیند!  


********************************************* 


هروقت پشتش بوق زدی دستشو ببره به روسریش،

 2:راهنمای چپ رو بزنه بپیچه راست،

 3:ماشینش که پنچر شد در کاپوت رو بزنه بالا،

 4:با سرعت 140 یه پیچ رو در نهایت خونسردی دور بزنه!!  


********************************************* 


خدا به انسان 2 گوش و 2 چشم و 2 دست و 2 پا داد.

اما میدونی چرا 1 قلب داد؟ چون میخواست تو دنبال دومیش باشی! 

********************************************* 


میدونی بدترین چیز چیه؟

اینه که شب فرشته پیشت بخوابه،

 صبح پاشی ببینی آقای سرابی ه!!!!!!!!!  


********************************************* 


رو تو یه حساب دیگه ایی میکردم ناراحت نشو

ولی تازه میفهمم مردم راست میگفتن تو آدمه دو رویی هستی

...........

یه روت ماهه ، یه روت گل یکی از یکی قشنگ تر!  

.............. تا مبدا دلش بشکنه  

ادامه مطلب ...